یکی از موضوعات بسیار مهم در فروشندگی داشتن ایمان است. خیلی ها کاری به ایمان ندارند، فقط کارشان را انجام میدهند، اصلا هم موفق نیستند، آنها تلاش می کنند تا روزی خودشان را بدست بیاورند، این اتفاق نیز می افتد، اما برکت فراوانی نصیب شان نمیشود. چرا که کارهای شان فاقد ایمان است. آنها کار می کنند، اما بدون ایمان. برای آنها یک چیز مهم است، کار کردن و نه ایمان داشتن.
ایمان داشتن مخصوصا ایمان داشتن در شغل شریف فروشندگی، امری بسیار مهم است. اگر ایمان نداشته باشید، نخواهید فروخت، لااقل کمتر خواهید فروخت. قطعا فروشنده ی با ایمان چند سر و گردن از فروشنده ی فاقد ایمان جلوتر است. این ایمان است که نتایج را محقق می سازد و نه صرفا کار کردن. این ایمان است که از فروشنده به خریدار منتقل می گردد و خریدار را مجاب می سازد که خرید کند. بدون ایمان کار بسیار سخت پیش می رود.
اگر فروشنده فاقد ایمان و یا دارای ایمان ناچیز باشد، کارش بسیار سخت پیش خواهد رفت. او نمیتواند به نتیجه مطلوب برسد. اگر هم برسد بسیار با تاخیر خواهد رسید. ایمان، شتاب دهنده است. ایمان سرعت رسیدن شما را به خواسته های تان افزایش می دهد. به هر آنچه که نمی رسید یا قرار است بسیار دیر برسید، با ایمان فراوان دست خواهید یافت. یوسف نبی، یک بار خطا کرد. او به جای اینکه به تدبیر و حکمت خداوند ایمان داشته باشد (که البته ایمان فراوانی داشت)، از فردی که در حال آزاد شدن بود درخواست کرد که سفارش آزادی اش را بکند. و این خطای بزرگی ست از یک پیامبر که نماینده خداست. مگر به خداوند ایمان نداشت؟ پس چرا از بنده خدا درخواست کرد؟ نکته بسیار مهم این است که هرگز نمیتوانید به خودتان مغرور شوید و بگویید که ایمان من، روی 100 است. هر فرد با ایمانی دائما دچار شک و تردید می شود.
اگر فروشنده ایمان نداشته باشد، به سختی می تواند خریدار را مجاب کند. زیرا ایمان فروشنده است که خریدار احتمالی را ترغیب و تشویق به خریدن می کند. فروشنده کم ایمان یا بدون ایمان، پرزنت هایش به مفت نمی ارزد. او اعتماد بنفس ندارد. او شک و تردید دارد، و همین شک و تردید را به خریدارانش انتقال خواهد داد. قطعا خریداران از یک فروشنده ی پر از ایمان خواهند خرید. نه کسی که پر از ترس و استرس و وحشت باشد. کسی که ایمان ندارد وجودش پر از ترس و بی اعتمادی ست. ایمان داشتن، یعنی احساس امنیت مطلق کردن. فروشنده ی با ایمان، بدون شک، بیشتر از فروشنده فاقد ایمان خواهد فروخت.
اگر ایمان نداشته باشید چه اتفاقی میافتد؟ اگر فروشنده ایمان نداشته باشد، مهارت هایش به کارش نخواهند آمد. تمام مهارت های فروشندگی جهت این است که فروشنده، فروشش را بالا ببرد. اگر فروشنده فاقد ایمان باشد، مهم نیست چقدر مهارت داشته باشد، نخواهد فروخت. فروشنده ی با ایمان با مهارت ناچیز خویش خواهد فروخت. اما فروشنده بدون ایمان اگر فقط ایمانش را تقویت کند می تواند بفروشد و بیشتر بفروشد. نمیخواهم ارزش مهارت های فروشندگی را نادیده بگیرم یا کم اهمیت جلوه بدهم، شما بدون ایمان به هیچ جا نخواهید رسید. شما بدون ایمان، نخواهید فروخت. شما بدون ایمان نفوذ کلام تان روی طرف مقابل تاثیری نخواهد گذاشت. ایمان ضربه ی نهایی را خواهد زد. ایمان همان فوت کوزه گری ست. ایمان همان 1% ماجراست که همیشه باعث میشود که نشود، در صورتی که ایمان نشدنی ها را شد می کند. کافی ست ایمان داشته باشید، با تمام وجود هم ایمان داشته باشید، آن وقت خواهید دید که همه چیز ممکن می شود.
جان کلام اینکه، ایمان نتایج مطلوب را برای تان به همراه می آورد. چیزی که باعث میشود ما به نتیجه نرسیم این است که از گرفتن نتیجه مطلوب مد نظرمان، نامطمئن هستیم. مشکوک و مردد هستیم. نگرانی ما باعث میشود که نگرانی بیشتری در زمینه نشدن ماجرا و یا نگرفتن نتیجه مطلوب سراغ مان بیاید. بقدری نگرانیم که نکند نشود، که نمیشود. در واقع 99% مواقع خودمان مقصریم که نتیجه مطلوب برای مان رخ نمیدهد. ما با نگرانی (عدم ایمان) باعث نشدن بسیاری از موارد محتوم میشویم. سیگنال منفی که ارسال می کنیم باعث میشود که نتیجه مطلوب یا هرگز محقق نشود، یا اینکه زمانی محقق شود که ایمان مان روی 100 باشد. در واقع همه چیز، به ایمان ختم میشود. داشتن ایمان برای تان نتیجه مطلوب را خواهد آورد. نداشتن ایمان باعث میشود که نتیجه مطلوب دائما از چنگتان بگریزد. سوالی که مطرح میشود این است؟ چقدر ایمان کافی ست برای پیروزی در همه امور؟ چقدر ایمان کافی ست برای اینکه در امر فروشندگی بهترین شویم؟ من که میگویم هر چقدر ایمان داشته باشید، کم است، و هر چقدر بیشتر ایمان داشته باشید زودتر به نتیجه خواهید رسید. شما می بایستی روی افزایش دائمی ایمان خویش کار کنید. دروغ می گویید ایمان دارید، در صورتی که هنوز نگران هستید. نگرانی، ریشه اش بی ایمانی است. ایمان همان دادن احساس امنیت فوق العاده زیاد است. مثال بزنم. شما وارد جلسه امتحام میشوید. خوب درس های تان را خوانده اید. برگه امتحانی را بین شما پخش می کنند. شما نگاهی به برگه ها می اندازید. براحتی تک تک سوالات را پاسخ میدهید. سپس برگه را تقدیم معلم می کنید و جلسه امتحان را ترک می کنید. آیا نگرانید؟ آیا ممکن است نمره نگیرید؟ حق تان را بخورند؟ کسی جوابهای صحیح را تبدیل به جوابهای غلط کند؟ خیر… شما کاملا مطمئن هستید. شما ایمان دارید که سوالات را درست خوانده اید. پاسخ ها را کاملا صحیح وارد کرده اید. معلم کاملا عادلانه نمره خواهد داد. کسیز جوابهای شما را دست کاری نخواهد کرد. برگه شما مفقود نخواهد شد. شما کارتان را درست انجام داده اید. خیال تان کاملا از گرفتن نتیجه آسوده است. ایمان همین! خیال آسوده. نگرانی بی نگرانی. نگرانی همان ترس و نداشتن ایمان است. من به عنوان فروشنده کارم را می کنم و مطمئن هستم که نتیجه می گیرم (ایمان 100% دارم) و یک فروشنده ی دیگر کارش را بسیار بهتر از من انجام میدهد و امیدی به دریافت نتیجه ندارد. من ایمان راسخ دارم که به نتیجه می رسم. پس به نتیجه می رسم، زیرا نگران نتیجه نیستم. در واقع ایمان، اعتقاد 100% به دریافت نتیجه، بدون نگران بودن است. وقتی شما نگرانید نمیتوانید از زمان حال لذت ببرید. نمیتوانید کارتان را به درستی انجام دهید. نمیتوانید شاد باشید و قطعا نتایج مطلوب از شما خواهد گریخت.
پشتیبانی آنلاین