تنها غیرممکن، غير ممکن است.
این باور بسیاری از ذهن های منطقی و واقعیت گراست: که هر چیزی ممکن نیست. هر چیزی شدنی نیست. بشر تاکنون به هر آنچه که میتوانسته، دست یافته. و هر آنچه که ممکن بوده را ممکن ساخته است و به آن دست یافته است. و اگر نتوانسته به چیزی دست یابد، به این دلیل بوده که رسیدن به آن چیز غیرممکن بوده، و غیرممکن خواهد بود، هم امروز و هم در آینده! این راحت ترین شیوه ی تفکر است که فلان چیز نشدنی و غیرممکن است. زیرا تاکنون غیرممکن بوده، پس تا ابد غیرممکن خواهد بود. سوال اینجاست این طرز تفکر چه کمکی به رشد و پیشرفت و ترقی ما خواهد کرد؟ چه منفعتی در این نوع اندیشیدن وجود دارد؟ چه فایده دارد که ما همه چیز را نشدنی و غیر ممکن بپنداریم؟ خیلی ها فکر میکنند روشن فکر بودن یعنی مخالف سرسختِ ممکن بودن هر چیزِ به نظر غیر ممکنی! باورِ اینکه ما تا ابد زندگی سخت و طاقت فرسایی از نظر مالی خواهیم داشت و هرگز نمیتوانیم ثروتمند و پولدار و مشهور شویم، و غیرممکن است به بهترین ها دست پیدا کنیم، از همان طرز تفکر غیرممکن بودن امور، نشأت میگیرد.
به زعم من، تنها غیرممکن است که غیرممکن است. یعنی هر چیزی ممکن است، حتی اموری که غیرممکن به نظر میرسد. به زعم من، هر چیزی ممکن و مقدور و شدنی ست. این طرز فکر که میگوید نمیشود که نمیشود که نمیشود، به دلیل اعتقادات ما به غیرممکن بودن امور است. هر چیزی شدنی است. خواستن توانستن است کافی ست بخواهیم، آنهم با تمام وجود بخواهیم، آنگاه پروردگار و جوهر هستی، تمام ابزارش را وادار میکند تا خواسته و آرمان کسی که با تمام وجود میخواهد، به حقیقت بپیوندد. وقتی معتقد باشید که وقوع امری، غیرممکن و نشدنی ست، تمام تلاشهای شما بدردنخور و آب در هاونگ کوبیدن خواهد بود. تلاش، تنها ما را به آنچه که به آن اعتقاد داریم میرساند. وقتی معتقدید که نمیشود، قطعا نخواهد شد. و تلاشهای شما بی ثمر خواهد بود. اتفاقا تلاشهای شما ممکن است حتی امور را بدتر و سخت تر و غیرممکن تر بکند. تا به شما اثبات شود درست اندیشیده اید. دنیا، تجلی باورها و اندیشه ها و پندارهای شماست. و تلاش های شما، باورها و اندیشه ها و پندارهای تان را متجلی میسازد و عینیت میبخشد.
همه چیز به افکار و باورهای شما ربط مستقیم دارد. ابتدا به ساکن باید طرز فکرِ همه چیز ممکن نیست، غیرممکن است، نمیشود و افکاری از این دست را کنار بگذارید. باید ممکن اندیش باشید. یعنی به ممکن بودنِ هر چیزی ایمان بیاورید. در این صورت تلاشهای شما در جهت ممکن بودنِ امور و شدن و تحقق خواسته های تان خواهد بود و اعتقادات شما محقق خواهد شد. تمام دنیا، پرواز را غیرممکن میدانستند، به جز برادران رایت. و وقتی هواپیما اختراع شد، همه ی دنیا پرواز را ممکن میدانستند. وقتی کسی توانسته و دست پیدا کرده، پس ممکن است، پس غیرممکن نیست، پس شدنی ست. اگر ذهن شما باور کند که هر چیزی ممکن است و همه چیز شدنی ست، کارتان بسیار راحت تر خواهد شد. چون هیچ چیز در حیطه ی باورهای شما غیرممکن نیست. اگر باور دارید که شدنی ست، خواهد شد. حتی گاهی با کمترین تلاش همه چیز ممکن میشود و ابزارهای تحقق یکی یکی سر راهتان سبز خواهند شد.
غیرممکن، غيرممکن است. هر چیزی ممکن است. هر چیزی شدنی است. هیچ چیزی نیست که بشر نتواند به آن دست یابد. تنها محدودیتی که وجود دارد، باورهای محدودکننده ی ماست. اگر باور داشته باشیم که همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن نیست، غیرممکن، ممکن میشود. وقتی به وقوع امری، ایمان و یقین و اعتقادِ راسخ داشته باشید، احتمال ممکن بودن آن، بسیار بالا میرود. مسأله این است، ایمان داشتن، یا ایمان نداشتن! مساله و مشکل ما بی ایمانی ماست. بی ایمانی ريشه ی تمام مشکلات و مصیبت ها و نشدن هاست. اگر غیرممکن های زیادی در زندگی شما وجود دارد، به سبب تزلزل ایمان و باورهای شماست. به قول هنری فورد: اگر فکر کنید که میتوانید یا نمیتوانید، در هر صورت حق با شماست. و به قول ناپلئون هیل: ذهن میتواند شما را به هر آنچه که باور دارید، برساند.
تلاش انسانی که ایمان دارد، او را به سمت تحققِ آنچه ایمان دارد سوق میدهد. تلاش انسان با ایمان، غیرممکن ها را ممکن و نشدنیها را شدنی میسازد. مسأله سرِ بیشتر تلاش کردن یا تلاش کمتر نیست، مسأله این است که با چه مقدار ایمان ویقینی تلاش میکنیم؟ اگر ایمان نداشته باشیم، هر چیزی غیرممکن خواهد بود. اگر ایمان داشته باشیم هر چیزی ممکن خواهد شد. همواره روی افزایش ایمان تان کار کنید، تا امور بیشتری محقق شود. یکی دیگر از اشکالات ذهن منطقی این است که نمیتواند به طور منطقی خودش را قانع کند که تحقق امری ممکن شود. مثلا درآمد ماهیانه من ۱۰ میلیون تومان است. قیمت خرید یک منزل حداقل ۲ میلیارد تومان است. ۲۰۰ ماه معادل ۱۷سال طول میکشد تا من خانه ای بخرم. چطور ممکن است من ظرف یک سال خانه بخرم؟
ذهن منطقی نمیتواند جواب را پیدا کند. اما ایمان فراوان، شرایط و اسباب تحقق خرید خانه را فراهم میسازد. من معتقد هستم که میشود و میتوانم، اما نمیدانم چگونه؟ اینجاست که ذهن منطقی میگوید غیرممکن است و دست از باورِ شدن، بر میدارد و روی درآمد ماهیانه ۱۰ میلیون تومان و اضافه کاری و شغل پاره وقت در حد ماهیانه ۳ میلیون تومان مانور میدهد. که جمعا میشود ۱۳ میلیون تومان. ذهن منطقی حالا به محاسبه ی خرج ماهیانه و پس انداز کردن بخشی از پول میاندیشد… ذهن منطقی اصلا نمیداند و باور نمیکند که کائنات میتواند از طُرُقِ مختلف فرد را ثروتمند کند. ذهن منطقی، مجاب میشود که خریدن خانه غیرممکن است. او میتواند به شما ثابت کند که نمیشود. اما ذهن ممکن اندیش، با تکیه بر هوش الهی، میداند هر چیزی ممکن است و شدنی ست و تنها غیرممکن است که غیرممکن است و همیشه راهی وجود دارد. بهتر است مقاله ناگفته های راز یا قانون جذب را بخوانید.
ذهن ممکن اندیش، هر چیزی را ممکن و شدنی میپندارد. او یقین دارد که پروردگار از تمام ابزارش (کائنات) استفاده میکند تا خواسته ی بر حقش را محقق و عملی سازد. تمامی بزرگان دنیا، ذهن ممکن اندیش داشتند. تمامی آنها پر از ایمان و باور راستین بودند. آنها نمیدانستند چگونه، اما میدانستند دقیقا چه میخواهند و ایمان داشتند که همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن نیست. همگی نمیدانستند چگونه میتوانند به آنچه میخواهند برسند، فقط ایمان داشتند که میتوانند برسند، تا اینکه هوش و خرد الهی و کائنات (همگی یکی هستند)، دست به کار شدند و فرد با ایمان را به هر چه که میخواست و به وقوعش یقین داشت، رساندند. باور کنید شما نیز میتوانید غیرممکن های زیادی را، ممکن سازید.
پشتیبانی آنلاین