بدترین نوع فروش، فروش زورکی و اجباری است. فروش به کسی که محصول ما را نمیخواهد و نیازی به آن ندارد. اما به اصرار ما و از روی رودربایستی میپذیرد که خرید کند. به قدری تماس گرفته ایم، زنگ زده ایم، پیگیری کرده ایم که مجبور شده از ما خرید کند. آنهم به زور و از روی اجبار و نه اختیار… البته ما اسلحه روی سر مشتری نمیگذاریم، ولی کاری میکنیم اگر از ما خرید نکند، دچار ناراحتی و عذاب وجدان گردد. به قدری خودمان را دچار زحمت میکنیم که طرف مقابل به خودش میگوید اگر از ما خرید نکند، شدیدا خجالت خواهد کشید و دچار عذاب خواهد شد. قبلا در مورد فروش التماسی نیز صحبت کرده بودیم. فروش التماسی و فروش زورکی و اجباری نیز هر کدام مثل هم هستند و کاملا بی ارزش. مشتری که با خواهش و تمنا و التماس محصول شما را بخرد، دیگر به شما مراجعه نمیکند و از شما بابت اینکه ایشان را تحت فشار قرار دادید دلچرکین خواهد شد. این اوج غیر حرفه ای بودن است که مشتری را تحت فشار قرار دهید و به زور با او معامله کنید. شما از اسلحه ی نیاز استفاده کردید و کاری کردید مشتری دلش به حال شما بسوزد و با شما وارد معامله شود و از شما خرید کند.
عیب که فراوان دارد. اما به چند مورد اشاره میکنیم:
✔️ مشتری که به زور و از روی اجبار و یا زورکی از شما خرید کند، در واقع به خاطر خودش و رفع نیازش از شما خرید نکرده، بلکه به خاطر شما و رفع نیازتان خرید کرده است. در اینجا اصولی زیر پا گذاشته شده است. مشتری قرار است با خرید از شما نیازش رفع شود، سپس نیاز شما رفع گردد. اما در این روش فقط نیاز شما رفع شد. آنهم به زور و اجبار و با توسل به خواهش و التماس
✔️ گاهی مشتری به محصول شما نیاز ندارد. اما پرزنت شما به قدری عالی ست که متوجه میشود چقدر محصول تان جذاب است و چه نیازهایی را میتواند رفع کند. در این هنگام احساس نیاز میکند. در واقع هنر شما به عنوان یک فروشنده ایجاد نیاز در کسی ست که احساس میکرد هیچ نیازی به محصول شما ندارد. اما قبل از اینکه ایشان را متقاعد کنید که به محصول تان نیاز دارد، بخواهید به زور و اجبار و زورکی به او محصول یا خدماتی را بفروشید، کاملا دارای اشکال است. تمام دغدغه ی مشتری خودش است و نیازهای خودش. روی احساسات مشتری دست نگذارید که از روی دلسوزی و رحم و عطوفت بخواهد از شما خرید کند. یا کسانی را پیدا کنید که شدیدا محصول شما را نیاز دارند و به ایشان بفروشید. یا اینکه در ایشان حس نیاز ایجاد کنید و اجازه دهید پس از ایجاد این حس معامله سر بگیرد. هیچ حُسنی در فروش زورکی و زوری و اجباری وجود ندارد.
✔️ وقتی متوسل میشوید به فروش زورکی و زوری و اجباری، یعنی به غلط نشانه گیری کرده اید. بازار هدف مناسبی را انتخاب نکرده اید. مشتریان احتمالی نامناسبی برای پرزنت محصولات و خدمات تان در نظر گرفته اید. و کلی اشکال و ایراد دیگر…. هیچ نیازی وجود ندارد به اینکه بخواهید محصولی را زورکی و زوری و اجباری به کسی که به آن نیاز دارد، بفروشید. او براحتی آن را خواهد خرید. چرا؟ زیرا به آن نیاز دارد. زیرا شیفته ی آن است. زیرا مجذوب آن است. بازار هدف مناسب، یعنی بازاری که برای فروش به آنها، نیازی به خواهش و تمنا و التماس نداریم. یعنی بازاری که نیاز نیست به زور محصول مان را به ایشان بفروشیم. در بازارهای غلط مجبوریم به زور و خواهش و اجبار متوسل شویم و التماس کنیم طرف محصول مان را از سر دلسوزی بخرد.
✔️ متوسل شدن به فروش زورکی و زوری و اجباری و التماسی، عزت نفس شما را کاهش میدهد. فروش التماسی و فروش زورکی هیچ فرقی با گدایی و تکدی گری ندارد. ما باید به شغل مان افتخار کنیم. باید به آن ببالیم. باید با قدرت کامل آن را انجام دهیم. اینکه کاری کنیم طرف دلش به حال ما بسوزد، با گدایی چه تفاوتی دارد؟ فروشندگی یک تجارت بزرگ است و میتواند شما را به تمامی اهداف مالی تان برساند. پس چرا فروش زورکی؟ چرا فروش التماسی و اجباری؟ دست از سر کسانی که محصول شما را نمیخواهند بردارید و یک راست بروید سراغ کسانی که آن را میخواهند. دیگر نیازی به زورچپانی نیست. وقتی مشتری محصول شما را میخواهد، چرا مجبورش کنیم. باید کاری کنیم او خودش سراغ ما بیاید. نه اینکه ما بهزور به او بفروشیم.
✔️ فروش زورکی و زوری و اجباری به مهارت شما نمیافزاید. بلکه مانند تقلب محسوب میشود. یا اینکه در نظر بگیرید مثلا دانشجویی درسش را نخوانده باشد و بخواهد با جریحه دار کردن احساسات استادانش از ایشان نمره بگیرد. مثلا بگوید مادرم پیر و رنجور است. صبح تا شب کار میکنم خرج ایشان را بدهم و فرصتی برای درس خواندن ندارم. پس خواهش میکنم به من نمره بدهید. نمره گرفتن اینچنینی چه ارزشی دارد؟ آیا به مهارتهای تحصیلی دانشجو میافزاید؟ اصلا و ابدا.
پشتیبانی آنلاین