چرا میگویند مشتری رئیس ماست؟

چرا میگویند مشتری رئیس ماست؟

میدانید چرا میگویند مشتری رئیس ماست؟ زیرا مشتری حقوق ما را میپردازد. دقیقا مانند رئیس ماست. اگر رئیس ما، حقوق ما را نپردازد چه میشود؟ ما بیکار میشویم. درآمد ما قطع میشود اگر مشتری که رئیس ماست، حقوق مان را نپرازد. مشتری چگونه میتواند حقوق ما را نپردازد؟ مشتری با نخریدنش میتواند حقوق ما را نپردازد. حقوق یک فروشنده را چه کسی میپردازد؟ خریدار که همان مشتری است. درست است؟ پس کسی که درآمد ما را تامین میکند و حقوق ما را میپردازد، رئیس ما محسوب میشود. با این تفاسیر به این نتیجه میرسیم که مشتری رئیس ماست.

بسیاری از فروشنده ها حواس شان به رئیس شان نیست و در صدد تامین رضایت رئیس شان نیستند. یک فروشنده ممکن است هزاران رئیس (هزاران مشتری) داشته باشد. از طرفی از نظر روانی، اگر بدانیم مشتری رئیس ماست، مجاب میشویم که به ایشان احترام بگذاریم. مشتری (رئیس ما) اگر ببیند ما برای او احترام و ارزش قائل نیستیم، جایی میرود که برایش احترام و ارزش قائل باشند. یعنی میرود سراغ رقیب! کاری کنید رئیس، همواره مورد توجه و احترام شما باشد، و شما را ترک نکند، و به رقبای تان ملحق نشود. از طرفی چه چیزی از شما کم میشود که مشتری های تان را نوازش کنید؟ چرا برای کسانی که حقوق ما را میپردازند، احترام و ارزش قائل نباشیم؟ چرا قدر رئیس مان را ندانیم؟ او که پیش پیش حقوق ما را میپردازد، و قبل از تحویل کالا یا خدمات با ما تسویه حساب می کند، پس دردمان چیست؟ کافی ست تمام تلاشِ ما، حولِ محور راضی کردن رئیس مان باشد. رضایتِ رئیس، رضایت خود ما را نیز در بر خواهد داشت.

آیا واقعا مشتری رئیس ماست؟

100% پاسخ من مثبت است. مشتری قطعا رئیس ماست، زیرا ما برای ایشان کار می کنیم. ما پول میگیریم و برای رئیس مان که حقوق مان را میپردازد کار می کنیم. و او در ازای کاری که برایش انجام میدهیم به ما دستمزد میپردازد. اگر مشتری به معنای واقعی احساس کند که ما برای ایشان کار می کنیم، و متوجه ارزشی که برایش قائل هستیم بشود، دلیلی ندارد ما را اخراج و فرد دیگری را به کار گیرد. فرد دیگر، رقیب ماست. رقیب در کمین نشسته که ما کارمان را غلط انجام دهیم، و رئیس ما را بقاپد. حواس تان باشد. رقبا خودنمایی میکنند در مقابل روسای ما، تا ما کارمان را غلط انجام دهیم و ایشان رئیس ما را از آنِ خویش کنند. وقتی تمامِ تمرکزِ ما روی سرویس دادن به مشتریان باشد، در واقع رئیس مان، رئیس متوجه خواهد شد. رئیس راضی خواهد شد. رئیس لذت خواهد برد. و رئیس با ما تمدید خواهد کرد. دلیلی ندارد وقتی کارمان را به درستی انجام میدهیم، توسط رئیس کنار گذاشته شویم. رئیس ما که همان مشتری ماست، دوست ندارد دائما کارمند عوض کند. راحت تر است با یک نفر کند تا با نفرات و افراد متعدد. راحت تر است به یک نفر حقوق بپردازد، تا به چندین نفر! پس اگر منِ فروشنده کارم را درست انجام دهم، رئیس دائما با من کار خواهد کرد، دائما به من سفارش خواهد داد و دائما از من خرید خواهد کرد. در کل بدانید هیچ چیزی به اندازه ی رضایت رئیس، اهمیت ندارد. رئیس راضی باشد، کار برقرار است. رئیس که همان مشتری ماست، با پرداختنِ حقوق ما، باعث بقایِ درآمد و کسب و کار ما خواهد شد. از طرفی رئیس اگر ببیند که شما رضایتش را جلب کرده اید، روسای دیگری را به شما معرفی خواهد کرد. رئیسِ راضی (مشتری راضی) موجبِ توسعه ی کسب و کار فروشنده میشود. و رئیس ناراضی، به تمامِ روسا خواهد سپرد که هرگز شما را استخدام نکنند و با شما کار نکنند. زیرا شما نمیتوانید روسای خویش را راضی نگه دارید و به آنها سرویسِ عالی ارائه دهید.  راضی کردن دائمی روسا، موجبِ چند برابر شدن فروش خواهد شد.

بسیاری از فروشندگان با مشتریان خود، یعنی روسای شان، بسیار بد برخورد می کنند. بارها من به عنوان مشتری (رئیس) به فروشنده ای مراجعه کرده ام و مورد بی لطفی ایشان قرار گرفتم. آخر چرا؟ مگر حقوقش از طرق من تامین نمیشود؟ مگر کسب و کارش به خاطر سرویس دادن به منِ نوعی برپا نشده است؟ او چه کارمندی و من چه رئیسی هستم. طرف (فروشنده) اصلا مرا نمیبیند و تمام توجهش جای دیگر است. وقتی من میبینم فروشنده توجهش جای دیگری ست، احساس میکنم برای من هیچ ارزشی قائل نیست. بود و نبود من برایش توفیری ندارد. اما جای دیگری به خاطر برخورد عالی فروشنده، حسِّ رئیس بودن به من دست میدهد و من میتوانم با آن فروشنده همیشه کار کنم و از او خرید کنم.

آهای فروشندگان، تمام حواس و توجه تان را معطوفِ روسای خوییش کنید. روی هر چیزی تمرکز کنید، همان چیز نصییب تان میشود. جمله ام را تکمیل میکنم. روی هر چیزی تمرکز کنید، مقدار بیشتری از آن چیز نصیب تان میشود. مساله توجه و تمرکز است. تمرکز روی مشتری (تمرکز روی رئیس) باعث جذبِ روسای بیشتر و در واقع مشتریان بیشتر میشود. با ارزش قائل شدن برای مشتریان خویش، در واقع دارید تمرکز و توجه خود را معطوف میکنید سمتِ مشتریان تان، و همین باعث افزایش مشتری و افزایش فروش تان خواهد شد. مشتری، مشتری میآورد. رئیس راضی، روسای جدید را سمت و سوی شما سوق میدهد. بی توجهی نسبت به روسا و مشتریان، موجب از دست دادن روسا و مشتریان تان خواهد شد. میخواهم پا را فراتر نهم، مشتریان رئیس نیستند، پادشاه هستند. اگر بدانید آنها خیلی برای تان ارزش دارند، خواهید دانست که با پادشاه برای شما فرقی نمیکنند. بی توجهی به روسا، علت ترک مشتریان است.

چه کسی چکهای شما را پاس میکند؟ چه کسی حقوق شما را میپردازد؟ چه کسی هزینه ی تفریحاتِ شما را تقبل میکند؟ خودتان؟ واقعا خودتان؟ اگر مشتری از شمایِ فروشنده خرید نکند، باز هم میگویید خودتان؟ تمام درآمد ما توسط مشتریان مان تامین میگردد، و تمام هزینه های ما توسط روسای ما (مشتریان ما) پرداخت میشود.